توضیحات
بهترین هدیه شما برای کسی که می خواهید شاهد موفقیت روزافزون او باشید.
روزی تو به خدمت کردن دیگران مشغول خواهی شد، نه برای رسیدن به نوعی سود یا منفعت شخصی و یا حتی خاموش ساختن احساس گناهت و یا آگاهی اجتماعی ات ، بلکه برای اینکه دیگر میل نداری دست به هیچ کار دیگری بزنی و این تنها کاری خواهد بود که علاقه خواهی داشت با جان و دل انجام دهی
سوال اين است كه چقدر وقت داريم ، ناخودآگاه همه ما به ساعت نگاه مي كنیم. پاسخ اين سوال را در ساعت پيدا نخواهيم كرد. پاسخ اين است كه ” زياد وقت نداريم ” انسان در دنياي مادي موجودي محدود است با توانايي هاي محدود، يكي از اين محدوديت ها كه به عنوان اصلي ترين سرمايه انسان از آن ياد مي كنند، زمان است. ارزش زمان يا عمري كه در اختيار انسان است بالاتر از شمش های طلاست، با كار كردن و خرج كردن دستمزدمان مي توانيم شمش های طلا بخريم، ولي با شمش طلا حتي نمي توانیم يك ثانيه را باز گردانیم. زمان همانند تيري كه از كمان رها شده هرگز باز نمي گردد، پس بايد از هر دقيقه اش خوب استفاده کنیم.
امروزه٬ مردم با گزینه ها بمباران شده اند٬ تنوع فراوان در محصولات غذایی، مجلات، کلاس ها، همایش ها، فیلم ها، رشته های ورزشی، هزاران شغل ممکن٬ حتی مقصد های بی شمار برای مسافرت٬ سبک های متنوع زندگی و صدها عنوان کتاب در مورد فقط یک موضوع، هیچ وقت اینقدر گزینه پیش پای بشر نبوده است. وقتی من بچه بودم٬ ما دو نوع ماست٫ دو کانال تلویزیون٬ دو نوع پنیر و یک نوع تلفن داشتیم. جعبه ی سیاه شماره گیری که کاری غیر از تماس صوتی بلد نبود و همان کار را هم خیلی خوب انجام می داد. در مقابل امروزه هر کس که وارد مغازه می شود٬ ریسک هجوم بهمنی از برندها و مدل های مختلف را پذیرفته است.
البته تنوع در انتخاب لازمه ی پیشرفت است. این چیزی است که ما را از عصر حجر متمایز می کند. ولی فراوانی، انسان را هوس باز می کند. هر چیزی حدی دارد. اگر از حدش گذشت٬ از گزینه ها دلزده می شود و کیفیت زندگی پایین می آید. اصطلاح علمی این پدیده” تناقض گزینه” نام دارد. آیا این سوال برای شما مطرح نمی شود که چرا اینگونه است؟ روانشناسان می گویند:
اولا٬ مجموعه ای بزرگ از انتخاب ها به از کار افتادگی منتهی می شود. برای آزمایش این فرضیه٬ در یک سوپر مارکت میزی قرار دادند که از آن مشتریان می توانستند ۲۴ نوع مربا را امتحان کنند. می توانستند هر تعداد که خواستند بچشند و سپس با تخفیف خریداری کنند. روز بعد٬ صاحب مغازه همین تجربه را با تنها ۶ نوع مربا ادامه داد. در روز دوم ۱۰ برابر بیشتر از روز اول فروش کردند. چرا؟ با چنان انتخاب های وسیعی٬ مشتریان نمی توانستند به تصمیم نهایی برسند٬ پس هیچکدام را نمی خریدند. این آزمایش چندین بار با محصولات مختلف تکرار شد و همواره نتیجه همان بود.
ثانیا٬ انتخاب های وسیع تر به تصمیم های ضعیف تر منتج می شوند. اگر شما از جوانان بپرسید برای شریک زندگی شان چه معیارهایی دارند. همه ی خصیصه های رایج را برایتان ردیف می کنند: ذکاوت٬ رفتار شایسته٬ خوشرو بودن٬ گوش شنوا داشتن٬ شوخ طبعی و جذابیت ظاهری. اما آیا وقتی که می خواهند کسی را انتخاب کنند به این ویژگی ها توجه می کنند؟ در گذشته٬ یک مرد جوان روستایی می توانست از میان چند دختر هم سن و سال خودش انتخاب کند. او خانواده هایشان را می شناخت و تصمیم گیری بر اساس چندین معیار شناخته شده انجام می شد. اما در این روزگار، صدها شریک زندگی بالقوه در مقابل ما هستند. ثابت شده است که استرس ناشی از این تنوع روانی آنچنان زیاد است که مغز مردان تصمیم گیری را تنها به یک شاخصه تقلیل می دهد: جذابیت ظاهری. نتیجه ی این روند انتخاب را همه ی ما می دانیم.
و در آخر٬ گزینه های زیاد باعث نارضایتی می شوند. وقتی که ۲۰۰ گزینه در مقابل تان قرار دارد و گیج تان کرده است٬ چگونه می توانید مطمئن باشید که بهترین را انتخاب می کنید؟ هر چه گزینه های بیشتری داشته باشید٬ بیشتر شک می کنید و در نتیجه بعدا ناراضی خواهید شد.
موضوع بحث ما کتاب است، اگر پیش فرض ما این باشد که تمام کتاب هایی که در مورد یک موضوع با عناوین مختلف و توسط نویسندگان متفاوت چاپ شده اند، خوب هستند. باز هم چند پرسش مطرح می باشد.
۱ – آیا ما فرصت استفاده از همه آنها را داریم؟
۲ – چقدر از مطالب کتاب ها تکراری هستند؟
۳ – چقدر از مطالب کتاب ها بیان مطالب ساده و بدیهی است، مطالبی که همه آن را می دانند؟
نقد و بررسی ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.